آيدين شكريانآيدين شكريان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

آيدين عزيزم

هوا را ازمن بگیر اما لبخندت رانه

داشتم با خودم فکر می کردم وقتی دلبسته چیزی می شوی چقدر تحمل دوری اش برایت سنگین است .وقتی تنها می شوی دلخوش می کنی به خاطراتی  که از کنج ذهن وقلبت جلوه می کنند،دلخوشی به اینکه عاشقی و دوست داری این عشق دوست داشتنی را برای همیشه داشته باشی .همه بامن البته آنهایی که دلتنگی دوست داشتن راتجربه کرده اند هم عقیده اند که خدای مهربان یک حس بسیار ظریفی را دراین  عشق عزیز قرار داده است که حتی با یک گوشه چشمی ،لبخند ویا حتی با یادآوری خاطره ای حس خوب بودن ،نفس کشیدن و عاشق ماندن را دروجودت زنده نگه می دارد. خلاصه داشتم با خودم حال می کردم که یاد مجموعه شعری افتادم که عنوان بسیار عاشقانه ای داشت ،گفتم بد نیست شما هم بدانید. ((ه...
25 ارديبهشت 1393

سلام برروز پدر

سلام به مهرباني وفداكاري پدرم،سلام به بزرگي ودستهاي خسته پدر .به صورت چروكيده ولبخند هاي پراز راز ش.براي هميشه درقلب وروح من حضور خواهدداشت. پيشاپيش روز پدر ،روز ولادت اميرالمومنين علي (ع)را به تمام فرشته هاي كوچولو تبريك وتهنيت عرض مي كنم.
21 ارديبهشت 1393

پدر

روزها ي دور ،بچه كه بودم دلم  را سپرده بودم  به نوازش هاي شبانه مادرم و دستها وچشمهاي پر از اطمينان پدر.وقتي به صورتش نگاه مي كردم موجي از آرامش ،اضطراب درونم را كم مي كرد .مرا دوست داشت ومن نيز، هم وابسته بودم وهم نيازمند مهرباني وحمايتش .روزهاي زيادي گذشت و من عادت داشتم به استواري قامتش  و لبخند هاي نجيبانه اش .فداكاري هاي پدر هنوز هم ذهن مرا درگير خود مي كند.امروز من تنهام وآن پشتگرمي را به همراه ندارم ،هرچند كه سايه خاطراتش را هميشه در قلبم خواهم داشت . درسهايي كه ازش ياد گرفتم الان گره گشاي مشكلات من است.نزديك دو سال است  خداي عزيز فرشته مهرباني را به ما هديه كرده و من بارها بياد پدر...
17 ارديبهشت 1393

بياد مادر.

مثل عادت هميشگي قلب مجروح خويش را مي شكافم وازدرون آن لخته خوني بنام سلام تقديمت مي كنم .درغروب غمگين در كنار تك درخت آرزويم مي نشينم تا ترا درسال غمگين غروب ملاقات نمايم.هنگامي كه پرنده ها با آشيانه خود وداع مي كنند،هنگامي كه گلها با طبيعت وداع مي كنند ووقتي كه ستارگان با شب وداع مي كنند،تنها چيزي كه بامن وداع نميكند يادتوست ونام تو.پس بدان كه هميشه بياد تو هستم وهيچ وقت فراموشت نخواهم كرد .وتو اي آفتاب كه برمن تابيدي از من روي نگردان كه زندگي بي تو آهنگ زيبايي ندارد.همچنان كه هركس به نور خورشيد احتياج دارد بيا توهم نور زندگاني من باش.
17 ارديبهشت 1393